من عامدم !
سلام !!!!!!!
بعد از دوسال و اندی برگشتم !( نه دیگه در اون حد ) ولی خیلی دلم واسه وبلاگم تنگیده بود . این درسا هم که اصن مجال نفس کشیدن بع آدم نمیدن ولی خب مطمعن باشین به زودی برخواهم گشت ! فعلا بای تا چن وخ دیگه
سلام !!!!!!!
بعد از دوسال و اندی برگشتم !( نه دیگه در اون حد ) ولی خیلی دلم واسه وبلاگم تنگیده بود . این درسا هم که اصن مجال نفس کشیدن بع آدم نمیدن ولی خب مطمعن باشین به زودی برخواهم گشت ! فعلا بای تا چن وخ دیگه
نام : اسکورپیوس هایپریون مالفوی
گروه هاگوارتز : اسلایترین
نزاد : اصلیزاده ( پ ن پ )
تولد : نامشخص
پدر :دراکو مالفوی
مادر : آستوریا گرین گراس
اسکورپیوس هایپریون ( درسته عایا ؟) مالفوی ، فرزند دراکو و آستوریا مالفوی عست . وی از وقتی به دنیا آمد شایعه سازان شایعه ای پراکنبدن که اسکورپیوس فرزند لردی ولدی است ( ماذا فاذا ؟) و آنها با این شایعات دهان دراکو و زنش و همینطور مارا سرویسی نمودند که تا 22 سال گارانتی تعویض و تعمیر (چی گفتم !!) دارد . او وقتی 10 ساله شد اصولا باید به هاگوارتز می رفت. اودر قطار هاگوارتز با پسری به نام آلبوس پاتر ( فرزند پاتر و دختر ویزلی ) آشنا شد . البوس در کمال تعجب به اسلیترین پیوست و رفت نشست تنگ دل اسکورپیوس :-/ .شرخ حال او در هاگواتز بسی طولانی است و اگر نمی دانید به من ربطی ندارد . بروید فرزند نفرین شده را بخانید :-/ . فقط این را بدانید که این بشر سر سوزن و حتی کمتر شباهی به پدر و پدر بزرگش و پدر پدر بزرگش و .... ندارد و فقط موهای بلوندش را از آنها به ارث برده عست . واسه همین او عاشق رز گرنجر ویزلی ( از فامیلیش معلومه مامان باباش کین ) می شود و ما نمی دانیم عاخر به هم می رسند یا نع ؟! ( عمرا اگه برسند زیرا در این صورت دراکو خودش و فرزندش را با یک آواداکداورا را به دار فانی می سپارد ( هاع ؟؟؟؟؟ زبان فارسی به فنا رفت با این جمله ! ) .
خب دیه واسه این هفته کافیه .... دیگه نمی دونم بیو گرافی کیو بزارم ( آخه بقیه شو خوتون می دونین خو ) .
نام : دراکو لوسیوس مالفوی
گروه هاگوارتز : اسلایترین
نژاد : اصیل زاده
تولد : 5 ژوعن 1980
پدر : لوسیوس مالفوی
مادر : نارسیسا ( بلک ) مالفوی
دراکو لوسیوس مالفوی ، فرزند لوسیوس مالفوی ( ملقب به طره طلا یا گیسو طلا ) و نارسیسا بلک است . از همان بچگی به او گفتند که در سه چیز برتر است : 1-جادوگر است . 2- اصیل است 3- مالفوی است . ( چه جمله آشنایی ؟! از یه جا کپی نکردم ؟!) او هم وختی ده سالش شد ، پدر و مادرش او را به هاگوارتز فرستادن . وی از بدو ورود به مدرسه دشمنی اش را با پاتر آغاز نمود . ( خوب کرد ) دراکو در طول شش سالی که در هاگوارتز بود ، پنج سالش را با چسبیدن به پارتی پدرش گذراند و روزی سه بار جمله پدرم درباره این موضوع خواهد شنید ، را تکرار می کرد . بقیه وقت وی نیز با پاتر پاتر گفتن صرف می شد . او در شانزده سالگی توسط لردی ولدی مرگخوار شد و بهش دستور دادند برود دامبل فسیل را بکشد . دراکو اولش ازینکه مورد توجه ولدی قرار گرفته بود بسی شاد و خشنود شد و جو گیر شد که میخواد مثلن انتقام باباشو بگیرد؛ اما بعدا فهمید که وجدانش ( قربونش آخه مرگخوار اینقدر با احساس ؟!) اجازه نمی دهد دامبل را بکشد و وی حتی از شدت افسردگی میخواست خود را حلق آویز کند . ( تیکه آخرو چرت گفتم ) او در آخر هم نتوانست این کار را بکند و اسنیپ ( ای جانم ) با یک ورد آواداکداورا دامبل را به دیار باقی سپرد . بقیه ی شرح حال دراکو را هم که خودتان می دانید من دیگرا زبانم مو در میاورد اگه بگویم . فقط بدانید کینگ آخرش با استوریا گرین گراس عروسی کرد و صاحب پسر خوشگلی به نام اسکورپیوس می شود . تا دفعه دیگر و بیوگرافی دیگر بای